Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ساحل دریا

اینجا همه چی درهمه!!!

بوســــــــه یعنی وصل شــــیریــن دولــب.

بـوســـــــه یعنی عشق در اعماق شب

بـوســـــــه یعنی مستی از مشـــروب عشـق

بـوســـــــه یعنی آتـــــــش و گرمای تــب

بـوســـــــه یعنی لذت از دلدادگی.لذت از شب لذت از دیوانگی

بـوســـــــه یعنی حس خوبه طعم عشق.طعمه شیرینی به رنگ سادگی

بـوســــــه آغازی بـــــــرای ما شدن.لحظه ای با دلبری تنـــــــها شدن.

بـوســـــــه آتش میزند بر جسم و جــــــــان .

بـوســـــــه یعنی عشق مـــــن ، با مــن بمان.

شرم در دلدادگی بی معنی است .

بـوســــــه بر میدارد این شرم از میان.

طعم شیرین عسل ازبـوســـــــه است .

پاسخ هر بوســــــه ای یك بـوســــــــه است .

بهترین هدیه پس از یـــــــك انتــــــظار .

بشنوید از من فقط یك بـوســــــــه است.

بـوســـــــه را تكرار می باید نمود.

بـوســــــــه یعنی عشق و آواز و سرود.

بـوســـــــه یعنی وصل جانها از دو لب.

بـوســــــه یعنی پر زدن ، یعنی صعود

بـوســـــــه یعنی شــــــادی و شور و نشــــــــاط .

بـوســــــه یعنی عشق خــــــــالی از گنــــــاه.

بـوســــــه یعنی قلب تـــــو از آن مـــــن.

بوســـــــه یعنی تو همیشه مــــــــال مـن.

 

+نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,ساعت1:5توسط ساحل | |

باکدوم موافقین؟؟؟؟؟؟؟؟

+نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,ساعت1:2توسط ساحل | |

 

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت23:57توسط ساحل | |

او

سوم شخص مفرد نیست

 همه ی دنیای من است...

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت23:48توسط ساحل | |

چه حـرف بی ربـطیست کـــه مــرد گریـــه نمــی کند ! گاهـــی آنقدر بغــــض داری ... کـــه فقـــط بایــد مـــرد بــاشـی تـا بتوانی گریـــه کنـــی * * * * * * ** بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق * * * * * * * ** فاخرترین لباس ، تولید کارخانه ی کرم است ، کرم ابریشم ما را به غرور چکار . . . ؟ * * * * * * * ** چقدر خوبه كسي رو داشته ياشيم كه باهاش زندگي كنيم ، اين يه نيازه اما چقدر زيباست كه كسي روداشته باشيم كه نتونيم بدون اون زندگي كنيم، اين عشقه * * * * * * * دلم را مبتلایت کرده بودم خودم را خاک پایت کرده بودم ندانستم که بی مهری وگرنه همان اول رهایت کرده بودم ! * * * * * * عشق مثه پنير مي مونه : زيادش آدمو خنگ مي کنه! اندازش به آدم تکامل ميده ! و هيچکس هم تا حالا ازبي پنيري نمرده * * * * * * به بعضی رابطه ها باید “زمان” داد … ادامه بعضی رابطه ها را نباید ” امان” داد ! * * * * * * با موجودات عجیبی زندگی میکنیم !!! موجوداتی که تنها با “بی محلی” آدم می شوند … * * * * * * از خوب ها بیشتر میترسم...!آخر..!یک روز تو خوب ِ من بودی ...!

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت15:37توسط ساحل | |

دیگران را درک کنید..(طنز) یکی از دوستام تعریف میکرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم ، یه بچه 6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکائویی رو هی میگرفت طرف من ، هی میکشید طرف خودش ، منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم ، بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن ، خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم ، یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته ، رفتم به راننده گفتم : آقا نگه دار من برم دستشویی ، خلاصه حل شد ، یه ربع نگذشته بود باز همون اتفاق افتاد ، دوباره رفتم دستشویی ، سومین بار مسافرا چپ چپ نگاه میکردن ، ایندفعه خیلی خودمو نگه داشتم دیدم نه انگار نمیشه ، رفتم پیش راننده ، راننده گفت برو بشین بینیم تو هم مارو مسخره کردی ، رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود ، گفت این بچه یبوسته ، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره ، خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم از این شکلاتا دارین ؟ گفت بله و یکی داد رفتم پیش راننده ، رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین ، الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین ، خلاصه یه گاز خورد و من خوشحال اومدم سر جام نشستم ، ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت ، منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم ، یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت ، بعد منو صدا کرد جلو ، گفت : این چی بود دادی به خورد من ؟ گفتم : آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم ، کار همین شکلاته بود ، شما درکم نمیکردین ، خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت : هی جووون ، بیا بریم .  نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند . 

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت15:36توسط ساحل | |

 داستان روکم کنی شیطان(جالب) زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟ شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت : چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم و آن زن گفت :کمی صبر کن نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!! شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟ آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت : همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش. و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت15:24توسط ساحل | |

 

سرخ می شوی....

وقتی می شنوی دوستت دارم!

زرد می شوم،وقتی می شنوم"دوسـتش ...داری" !!

چهارشنه سوری راه انداخته ایم

سرخی تو از من ، زردی من از تو!

همیشه من می سوزم....

و همیشه تو می پری....

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت14:38توسط ساحل | |

 

چه می شد

ابری از آغوش بودم

به چشمت

شعله ای خاموش بودم

تو آغوش بودی و من ساق افرا

به شب می سوختم

تا صبح رویا

چه می شد ماه من

مهتاب باشی

چه رویا در امیدم خواب باشی

به خط پنجه ام نقش تو پیدا

به لب هایم تبی بی تاب باشی

بقه لب هایم لبی بی تاب باشی

تو دریایی

و من ماهی تنها

چه دور دور،

این ساحل زدریا

دلم دریای از شوق رسیدن

شنا در آسمان،

آبی پریدن

کجای جنگل از بوی تو خالیست

همانجا

بوی گلهای خیالیست

در آن شبها که می روید

گل نور

که می آید

نوای بلبل دور

زن چوپانی ام سر در گریبان

که می خوانم در اشکم قصه شور

دلم ابر غم و یاد تو،

باران

بتاب ای مه،

به ساقه سبزه زاران

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت14:35توسط ساحل | |

 

روزی خواهد آمد

روزی که کمترین سرود،بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری ست

روزی که دیگر درهای خانه هایشان را نمی بندند

قفل ،افسانه است

و قلب

برای زندگی بس است

+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت14:11توسط ساحل | |

در انتظاردیدنت به

دشت غم نشسته ام

رهامکن دل مرا

بیا که دلشکسته ام...

 

هیچ چیز شورانگیز تراز

ان نیست که انسان پیش پای

محبوبش اخرین نفس را بکشد

وبرای همیشه به ابدیت بپیوندد

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت15:27توسط ساحل | |

مــی گویند دل به دل راه دارد... !

    پـس چــرا وقــتی رفتــــی

      دلـــــــم را...

     شکســــتی و

        دلـــــــت نشکســــــت...♥ ♥ ♥

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت10:28توسط ساحل | |

 

 

در خـاطـری کـه ” تـویـــی ” دیـگـران فـرامـوشـند ،

 

 

بـگـذار در گـوشـت بـگـویـم

 

 

 

مـیـــخواهــمــــــــت ” …

 

 

ایـن خـلـاصـه ی ،تـمـام حـرفـای عـاشقــــانـه دنـــیـاسـت . . .

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت10:23توسط ساحل | |

با این  شراب ها مست نمی شوم دیگر،

    باید دوباره سراغ چشم های 

 تو بیایم.....

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت10:13توسط ساحل | |

________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ __@@@@@@@@@@@@@@ __@@@@@@@@@@@@@@ ___________________ _________@@@@@@@ _____@@@@@@@@@@@ ___@@@@@______@@@@@ __@@@@@_________@@@@@ _@@@@@___________@@@@@ _@@@@@___________@@@@@ _@@@@@___________@@@@@ __@@@@@_________@@@@@ ___@@@@@______@@@@@ ______@@@@@@@@@@@ _________@@@@@@@ _____________________________ __@@@@@____________@@@@@ ___@@@@@__________@@@@@ ____@@@@@________@@@@@ _____@@@@@______@@@@@ ______@@@@@____@@@@@ _______@@@@@__@@@@@ ________@@@@@@@@@@ _________@@@@@@@@@ __________@@@@@@@@ ___________@@@@@@@ ____________@@@@@@ ________________________ ____@@@@@@@@@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@

+نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت20:31توسط ساحل | |

 

چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر میکنی
و بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم !
نمیخوامت
این جمله رو بشنوی :
غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی " ... !!!

  

  

پیدا کردن کسی که بهت بگه دوست دارم سخت نیست

پیداکردن کسی که واقعابهت ثابت کنه دوست داره سخته...!

+نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت17:18توسط ساحل | |

خداییش خیلی دوسش دارم

+نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت17:4توسط ساحل | |

هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم

غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم

که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم

ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم

نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم

از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم

زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم

تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم

هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم

قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت

به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم

زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما

بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم

درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی

که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم

به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند

که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم

غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم

بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم

+نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت16:29توسط ساحل | |

سلامی دوباره

بچه ها واقعا ببخشید که چندوقته نتونستم آپ کنم

آخه حدوده 2 ماهیه که سیستمم مریض شده

برده بودمش دکتر.دیگه طفلکی روپریشب

مرخصش کردند.بازم معذرت

دوستتون دارم

阿里旺旺0097

+نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:28توسط ساحل | |